متاسفم دلم

این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش ! همین بس که : نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.

هــر کس ..

هــر کس ..


یـا شب میمیـــرد ،


یــــا روز ..


مـــن ؛


شبـانــه روز !

متاسفم
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:24 ] [ فاطی ] [ ]


لج میکنم . . .
بد اخلاق میشم !
نه چیزی میبینم

نه چیزی میشنوم
نه چیزی میگم !
دست خودم که نیست
تو که نباشی ، زندگی باید به کامِ من تلخ بشه . . . !

متاسفم
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:23 ] [ فاطی ] [ ]


بس که هرکی به من رسید منو دور زد …

خدایا فکر کنم سرنوشت منو وسط میدون شهر نوشتی ؛


بس که هرکی به من رسید منو دور زد …

متاسفم
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:22 ] [ فاطی ] [ ]


صندوق صدقات نیست دل من

صندوق صدقات نیست دل من


که گاهی سکه ای محبت در آن بیاندازی


و پیش خدای دلت فخر بفروشی که مستحقی را شاد کرده ای . . .

 

متاسفم
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:21 ] [ فاطی ] [ ]


مثل خودکشی است با تیغِ کُند

این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش


همین بس که
:


نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است


با تیغِ کُند

متاسفم
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:20 ] [ فاطی ] [ ]


خدایــــــــــــــــــا …

خدایــــــــــــــــــا …


به حد کافی خیال بافتم …


و تنم کردم …


یه کم واقعیت شیرین …


لطفا …

متاسفم
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:19 ] [ فاطی ] [ ]


مثل رنگ این روزهای من !

بالاتر از سیاهی هم “رنگ” هست …


مثل رنگ این روزهای من !

متاسفم
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:18 ] [ فاطی ] [ ]


زنـــدگی.. تــا اطّـلاعِ ثــانــوی .. تعــطــــــیل اسـت !

تقــویمِ امـسال هـــم..


بـا تقـــویــمِ پــارسال..


هیـــچ فــرقـی نمیـــکند..


وقتـی..


زنـــدگی..


تــا اطّـلاعِ ثــانــوی ..


تعــطــــــیل اسـت !

متاسفم
[ جمعه 25 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:17 ] [ فاطی ] [ ]


دوست دارید دنیا چگونه باشد؟((ماله خودمه ها))

((به نام آن خدایی که دیدنش مرگ است))

 

انسان ها همه برای خودشان دنیایی دارند اما دنیایی که خداوند برای ما افریده است زیبا تر است چیزی کم ندارد 

 

این مردم این دنیا هستند که چیزی در وجود خود کم دارند.

 

خداوند دنیا را بسیار زیبا افریده است طوری که هیچ کس نمی تواند بگوید دنیا زیبا نیست 

 

و یا حتی درباره ی آن بد بگوید هر چقدر هم که بدبین باشد.

 

گاهی بعضی از انسان ها دنیا را زشت میبینند این مربوط به چشمان آن هاست که قادر به دیدن

 

این همه زیبایی نیست چون آنقد  زشتی را دیده اند که نمی توانند زیبایی را ببینند.

 

به نظر من دنیا خیلی زیباست تنها مشکلش انسان های آن است،

 

انسان ها یک بار به دنیا می آیند یک بار میمیرند ددر این میان بسته

 

به خود انسان است که بخواهد دنیایش زیبا باشد یا زشت.

 

دنیای آدم بزرگ ها کثیف وپر از کینه است پر از تباهی و زشتی که باعثش خودشان هستند.

 

گاهی فکر میکنم این همه بدی از کجا می آید ولی هیچ جوابی نمیابم .

 

ادم ها در کودکی دنیای کوچکی دارند،دنیایی زیبا اما وقتی بزرگ میشوند دنیایشان بزرگ و کثیف می شود.

 

اگر آدم های بزرگ تر الگوی آدم های کوچک باشند شاید انسان ها در نسل های دیگر بهتر باشند

 

البته یک الگوی خوب نه یک الگوی زشت و بد.

 

دوست دارم دنیایم همیشه پاک باشد 

 

دوست دارم دنیایم خالی از کینه و پر از محبت باشد 

 

دوست دارم دنیایم پر از گل های رز قرمز و سفید باشد بوی گل همه جارا پر کند

 

دوست دارم انسان های بد هم روزی خوب شوند

 

مادروبرادرم دوباره سالم و سلامت به زندگی خود ادامه دهند 

 

من به آرزوم برسم آؤزویی که از وقتی فهمیدم بزرگ شده ام داشتم آرزویی به خوبی و پاکی دنیای آدم کوچولوها

 

آرزویم این است که هیچ وقت خداوند مرا از خود دور نکند و هرگز مهرش را از دلم نگیرد وهمیشه یاروهمراهم باشد.

 

درست است که دنیای من هم کم کم بزرگ می شود اما هرچه که باشد هر جوری که باشد

 

دنیای من پاک تر از دنیای توست.

و در اخر بدی دنیا به خاطر وجود انسان های بد نیست به خاطر سکوت آدم های خوب است..

((پایان))

 

متاسفم
[ چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, ] [ 13:46 ] [ فاطی ] [ ]


طعم زهر مار به خود بگیرد لحظات شادت . . .

 سخت است در خوش گذرانی هایت هم افکارت آزارت دهند،


و طعم زهر مار به خود بگیرد لحظات شادت . . .

متاسفم
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, ] [ 19:18 ] [ فاطی ] [ ]


انتظار دارند برقصـــم

 انتظار دارند برقصـــم ،


در دنیایـــی که هیچ آهنگــی از آن ،


مــرا تحریــــک نمیکند . . .

 

متاسفم
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, ] [ 19:5 ] [ فاطی ] [ ]


و اندکی سکوت…

 چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان


نه به دستی ظرفی را چرک می کنند


نه به حرفی دلی را آلوده


تنها به شمعی قانعند


و اندکی سکوت…

متاسفم
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, ] [ 19:3 ] [ فاطی ] [ ]


ولی از روزگار می ترسم

 من زندگی را دوست دارم


ولی از زندگی دوباره می ترسم!


دین را دوست دارم


ولی از کشیش ها می ترسم
!


قانون را دوست دارم


ولی از پاسبان ها می ترسم!


عشق را دوست دارم


ولی از زن ها می ترسم!


کودکان را دوست دارم


ولی از آینه می ترسم!


سلام را دوست دارم


ولی از زبانم می ترسم!


من می ترسم ، پس هستم


این چنین می گذرد روز و روزگار من


من روز را دوست دارم


ولی از روزگار می ترسم

 

متاسفم
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, ] [ 19:1 ] [ فاطی ] [ ]


تــَـــرکـــَــم بـــــده !

 مـــی آیـــی ،


نـئـشه مـــی شــــوم !


مـــی روی ،


خـُـــــمــار !


مــــرا بــه تـــختـه ی چـشــمـانــت ببــــند !


تــَـــرکـــَــم بـــــده !

متاسفم
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, ] [ 18:36 ] [ فاطی ] [ ]


در فراقش بارش خون از بصر خواهم نمود

 من امشب کهکشانها را سفر خواهم نمود


در ره دلدار شیرینم خطر خواهم نمود


با قلم شعری برایش می‌سرایم ، شعر ناب


در فراقش بارش خون از بصر خواهم نمود

متاسفم
[ جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:22 ] [ فاطی ] [ ]


لحظه پایانیم را حس نکرد

 هیچ کس ویرانیم را حس نکرد


وسعت تنهائیم را حس نکرد


در میان خنده های تلخ من


گریه پنهانیم را حس نکرد


در هجوم لحظه های بی کسی


درد بی کس ماندنم را حس نکرد


آن که با آغاز من مانوس بود


لحظه پایانیم را حس نکرد

 

متاسفم
[ جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:22 ] [ فاطی ] [ ]


 از این نامهربونی ها دارم از غصه میمیرم


تو ای رفیق تنهایی یه روز دستاتو میییگیرم

متاسفم
[ جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, ] [ 1:21 ] [ فاطی ] [ ]